درباره کتاب جنایت و مکافات
رودین راسکولنیکف، دانشجوی جوان و فقیر در سنپترزبورگ، با نظریهای خطرناک – که برخی انسانها فراتر از قانوناند – پیرزنی خشن را میکشد تا با پولش به فقرا کمک کند. اما جنایت، او را به دام عذاب وجدان، توهمات روانی و تعقیب کارآگاه زیرک پورفیری میاندازد. روایتی چندلایه از عشق، رستگاری، خانواده و جامعه روسی، با دیالوگهای پرتنش و کاوش عمیق در مرز خیر و شر.
حال چرا باید جنایت و مکافات را بخوانید؟ اگر به رمانی هیجانانگیز علاقهمندید که ذهنتان را به چالش بکشد و قلبتان را تکان دهد – پر از سؤالهای فلسفی درباره گناه، مجازات و انسانیت – این شاهکار داستایوفسکی شما را مجذوب میکند.هر لحظهاش نفسگیر و تحولآفرین؛ بخوانیدش و ببینید چگونه یک قتل ساده، جهان درونی را ویران و بازسازی میکند!
درباره فئودور داستایفسکی
فئودور میخایلاویچ داستایوفسکی، زاده ی ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ و درگذشته ی ۹ فوریه ی ۱۸۸۱، نویسنده ی مشهور و تأثیرگذار روس بود. پدر داستایفسکی پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش، دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. او در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسه ی شبانه روزی منتقل شدند و سه سال آن جا ماندند. داستایفسکی در پانزده سالگی مادر خود را از دست داد. او در همان سال امتحانات ورودی دانشکده ی مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ی ۱۸۳۸ وارد این دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ نیز، خبر فوت پدرش به او رسید.داستایفسکی در سال ۱۸۴۳ با درجه ی افسری از دانشکده ی نظامی فارغ التحصیل شد و شغلی در اداره ی مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. او در زمستان ۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت و از این طریق وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. یک جاسوس پلیس در این محفل رخنه کرده بود و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش می داد. از همین رو، پلیس مخفی در روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد.داستایفسکی در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجله ی «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. فئودور داستایفسکی در جشن سه روزه ی بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانی اش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریه ی سال ۱۸۸۱ در اثر خون ریزی ریه درگذشت.